اس ام اس

یه مردی بود که هر شب جمعه میرفت بهشت زهرا و بالای یه قبری مینشست و زار زار گریه میکرد و میگفت: چرا رفتی و منو بدبخت کردی… بهش گفتن این کیه که هر شب جمعه سر مزارش گریه میکنی؟! برادرته؟ پدرته؟ بچته؟ کیته؟ میگه: هیچکدوم! این شوهره اول زنمه…!!

یه مرحله از عصبانیت خانومها هست که خودشون سوال میپرسن خودشون جواب میدن مثلا میگن:تو اصلا به من فکر میکنی؟معلومه که نمیکنی.فکر کردی من نمیفهمم؟فکر کردی من بیشعورم؟لابد هستم دیگه... مرحله بعد این خیلی خطرناکه، فرار کنین اس ام اس...

داشتم سیگار میکشیدم بابام دید 
گفت این چیه دستت؟
گفتم شما نمیدونی، من که سنم کمتره
چه انتظاری داری بدونم اس ام اس...

به بابام گفتم امشب میخوام بیدار بمونم ببینم نتیجه انتخابات آمریکا چی میشه
گفت اگه شب امتحاناتت هم اینطوری با شوق بیدار میموندی و درس میخوندی برا نیم نمره مجبور نبودی برا استاد شیر و ماست محلی ببری اس ام اس...

پیر زنی رفت داروخانه تا برای درد مفاصلش دارو بخره. . .

.

.

صندوق دار داروخانه بهش گفت:

خوشکل خانم امر بفرمایید...

پیزنه فوری کمرشو راست کرد گفت:

رژ لب میخواستم عزیزم....

این است قدرت کلمات

#انگیزشی #قدرت_کلمات #رژ_لب